- نامت چه بود؟
- آدم.
- فرزندِ؟
- مرا نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت.
- محل تولد؟
- بهشت پاک.
- محل سکونت؟
- زمین خاک.
- قدت؟
- روزی چنان بلند که همسایهی خدا،
- اینک به قدر سایهی بختم به روی خاک.
- اعضاء خانواده؟
- حوای خوب و پاک،
- قابیل خشمناک،
- هابیل زیر خاک.
- روز تولدت؟
- روز جمعه، به گمانم روز عشق.
- رنگت؟
- اینک فقط سیاه
- ز شرم چنان گناه.
- چشمت؟
- رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان.
- وزنت؟
- نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست،
- نه آنچنان وزین که نشینم به روی خاک.
- جنست؟
- نیمی مرا ز خاک، نیمی دگر خدا.
- شغلت؟
- در کار کشت امیدم.
- شاکی تو؟
- خدا.
- نام وکیل؟
- آن هم خدا.
- جرمت؟
- یک سیب از درخت وسوسه.
- تنها همین؟
- همین.
- حکمت؟
- تبعید در زمین.
- همدست در گناه؟
- حوّای آشنا.
- ترسیدهای؟
- کمی.
- ز چه؟
- که شوم اسیر خاک.
- آیا کسی به ملاقاتت آمده؟
- بلی.
- که؟
- گاهی فقط خدا.
- دلتنگ گشتهای؟
- زیاد.
- برای که؟
- تنها خدا.
- آوردهای سند؟
- بلی.
- چه؟
- دو قطره اشک.
- داری تو ضامنی؟
- بلی.
- چه کسی؟
- تنها کسم خدا.
- در آخرین دفاع؟
- میخوانمش چنان که اجابت کند دعا...
نظرات شما عزیزان: